توسل به عزیزان درگاه الهى از جمله مسائلى است که میان مسلمانان جهان رواج کامل دارد، و از روزى که شریعت اسلام به وسیله پیامبر ( صلى الله علیه و آله) ابلاغ شد از طریق احادیث اسلامى مشروعیت آن نیز، اعلام گردید.
تنها در قرن هشتم اسلامى بوسیله «ابن تیمیه» ، مورد انکار قرار گرفت و پس از دو قرن بعد، وسیله «محمد بن عبد الوهاب» این جریان تشدید شد، و توسل به اولیاء الهى نا مشروع و بدعت معرفى گردید و احیانا عبادت اولیاء خوانده شد. و جاى گفتگو نیست که عبادت غیر خدا شرک و حرام خواهد بود.
ما درباره معنى عبادت بحث جداگانهاى خواهیم داشت و یادآور خواهیم شد که توسل به اولیاء به یک صورت «عبادت» و «شرک» محسوب شده و به صورت دیگر، مطلوب و مستحب خواهد بود و بویى از عبادت نخواهد داشت، و در این جا فعلا به توضیح آن نمىپردازیم، چیزى که مهم هست بدانیم اینکه توسل به اولیاء الهى به دو صورت انجام مىگیرد:
1 ـ توسل به ذات آنان مثل اینکه بگوئیم:
«اللهم انى اتوسل الیک بنبیک محمد ( صلى الله علیه و آله) ان تقضى حاجتى»
بار الها من به پیامبرت محمد ( صلى الله علیه و آله) توسل مىجویم که حاجت مرا روا فرما .
2 ـ توسل به مقام و قرب آنان در درگاه الهى و حقوق آنها مثل اینکه بگوییم:
«اللهم انى اتوسل الیک بجاه محمد ( صلى الله علیه و آله) و حرمته و حقه ان تقضى حاجتى» .
بار الها من مقام و احترام آنان را که در نزد تو دارند وسیله خود قرار مىدهیم که حاجت مرا اداء فرمائى.
از طرفى «وهابى» ها هر دو صورت ممنوع اعلام شده است. در حالیکه احادیث اسلامى و سیره مسلمین بر خلاف نظریه «وهابى» ها گواهى مىدهند و توسل به اولیاء را به هر دو صورت تجویز مىکنند.